ما که تازه اومده بودیم – همچین می گم انگار 10 ساله این جام، ولی واقعا همون اولش منظورمه – یه برنامه ای بیشتر از همه توجه مون رو جلب کرده بود، یه مسابقه آشپزی به نامه مَستر شِف. نه از این مسابقه آبکی ها، مسابقه جدی و هیجانی. خب ما هم که تو متل بودیم و یه تلویزیون داشتیم و می دیدیم فقط به صرف اینکه چیزی دیده باشیم و دو تا کلام هم از زبون خواهران و برادران اوزی مون چیز یاد بگیریم. اونقدر هم غرق کارامون بودیم که نگو و نپرس... ای بدو اینجا خونه هست واسه اینسپکشن، برو ببین و فرم پر کن واسه تقاضای اجاره خونه... رزومه درست کن... دنبال کار بگرد.....نگران که مبادا کار پیدا نشه... اگه نشه چی می شه...بعدشم هنوز حال و هوای ایران تو سرمون بود و حسابی مستعد واسه مضطرب شدن. خلاصه... ما خونه رو پیدا کردیم و اومدیم سر خونه زندگی مون که شامل 2 تا چمدون و 5 تا کارتن بود. حالا بدو بدو وسیله بخر... از کجا بخرم...ایکیا؟ جان کوتس؟ هاروی نرمن؟ اِوری دی لیوینینگ؟ سر کوچه مون؟ چه جوری بیارم... چقدر پولش می شه... یکی نبود به ما بگه آخه آدم عاقل واسه چیز،میز خریدن مضطرب می شه؟!! همین جا بگم به همه مهاجرای عزیز که ما بدون یخچال ده روز زندگی کردیم و نمردیم!! برای خرید وسایل وقت بگذارید، دقت کنید، لذت ببرید اما حرص نخورید و استرس هم نداشته باشید. سوالی داشتید هم از من بپرسید البته مهاجرای استرالیا.
بخش خیلی مهم خرید کردن اینجا بود که ما میخواستیم دُرباشه، ارزون باشه، قلتون هم باشه (با کسب اجازه از دوست عزیزم م.ت.پ که این اصطلاح رو همیشه به کار می بره و کپی رایتش مال ایشونه) سر همین جریان ما بیش از یک ماه تلویزون نداشتیم، یعنی خریدیم ولی در فروشگاه جی بی های- فای موجود نبود و قرار بود آقایان در سامسونگ بسازند و بفرستند! اما بد قولی کردن و سر وقت به ما تحویل ندادن و ما هم پولمون رو پس گرفتیم، اونها هم در دم پول رو به حسابمون ریختن!! ما هم رفتیم از یه جای دیگه همون تلویرون رو خریدم. البته همه زحمت های پیدا کردن یه جای دیگه رو دوست عزیزمون ن.ج کشید که جا داره از این "تریبون جهانی" ازش تشکر کنم که ما رو تلویزیوندار کرد. حالا چرا اینقدر این تلویریون برامون مهم بود؟!! چون روی این مدل تلویزیون برادران و خواهران عزیز در سامسونگ به ما یک عدد بلو- ری مفت و مجانی می دادن که قیمت خودش به تنهایی 800 دلار بود! حالا فهمیدین دُرباشه، ارزون باشه، قلتون هم باشه یعنی چی؟
ما تلویریوندار شدیم و دیگه شب ها می نشستیم و برنامه تلویزیون اوزی ها رو می دیدیم. دیدم که هنوز مسابقه جذاب مَستر شِف ادامه داره و هیجانی تر هم شده و کارگردان هم با سلیقه هر چه تمام تر، به برنامه اش جو می ده و مردم رو می ذاره سرکار. تا باشه از این سرکاری ها!
براتون بگم اگه یکی توی یک بخش مسابقه کارش رو خوب انجام نمیداد، گریه! می کرد، همچین می شد قیافه اش انگار داروندارش رو از دست داده. یه بار قرار بود برن توی یک رستوران و رستوران رو اداره کنن وهر کسی یک نقشی داشت واسه این بخش از مسابقه. یک خانمی بود که افسر پلیس بود (اونها رو با اسم، سن و شغلشون معرفی میکنن) و سفارش ها رو می نوشت و به آشپزخونه می داد. ایشون یه اشتباه هایی کرد و یه کمی قاطی پاتی شد. باید حالش رو می دیدید، بعد از اون ایشون از ادامه مسابقه منصرف شد و مسابقه رو ترک کرد، چون فکر کرده بود نتونسته نقشش رو درست انجام بده.
این روزها دیگه مسابقه مَستر شِف اونقدر هیجانی شده که، چند شب پیش همسر جان می گفت دچار استرس می شم که کی می بره! و خودش به حرف خودش خندید.
نه! مسابقه مَستر شِف خیلی فرقی نکرده، کیفیت زندگی من وتو فرق کرده که به جای همه اون چیزهایی که سالها ما رو آزار داد و ذهنمون رو جوید و روحمون رو خراشید، حالا با یه مسابقه ظریف و دلنشین هیجان زده می شیم و زندگیمون بوی زندگی می گیره.
همه اینها رو گفتم که این رو بگم، دیشب نه پریشب در یک مرحله هیجانی و در یک رقابت کاملا دوستانه اما جدی بین ماریان و جاناتان، ماریان از مسابقه حذف شد. ماریان یه دختر جوونه که دانشجو فوق لیسانس هست و گویا خیلی بین مردم محبوب شده و مردم انتظار نداشتن که اون از مسابقه حذف بشه. اما خودش گفته که اینجور فکر نمی کنه و اون هم آدمه و آدمها هم همیشه پرفکت و تمام و کمال نیستن. نکته اینجا هست که توی اخبار دیشب یکی از تیتر های خبری حذف ماریان از مسابقه مَستر شِف بود!!!!!! با مردم مصاحبه کردن و با خودش. جالبه که ماریان گفته امیدوارم مردم این مسابقه رو بایکوت نکنن. ضمنا توی یه برنامه دیگه هم که سر شب پخش می شه و یه جورایی شبیه دور هم نشستن و حرف زدنه ایشون رو دعوت کرده بودن و مچ آقای کارگردان مسابقه رو گرفتن که تو در قسمت آخر حضورت در مسابقه در دو سکانس پشت هم گوشواره هات با هم فرق داشته!!! خلاصه اینکه الان دغدغه در استرالیا برای اوزی ها، ماریان و مسابقه مَستر شِف هست.
راستی دغدغه شما چیه؟
سلام
پاسخحذفمرسی که به وبلاگ من سر زدین.
حالا که شما که به ماسترشف علاقه دارین بگم که داریم وب سایت جدید ماسترشف رو درست میکنیم با یه عالمه امکانات باحال و این جانبان هم دارم به عنوان معمار و طراح تو تیمش کار میکنم. هورا
عارف
hikerofaustralia.blogfa.com
مرسی عارف و تبریک فراوون برای این کار با حالی که داری.... گفته بودیا که توی تِن کار می کنی اما نمی دونستم دقیقا کارت چیه. بهت سر می زنم.
پاسخحذف