دیشب دومین تجربه من از فستیوال فیلم سیدنی بود سال گذشته فیلم "کسی از گربه های ایرانی خبر نداره" بهمن قبادی رو توی اچرا هاوس دیدم. اما دیشب، فیلم جدایی نادر از سیمین رو توی فستیوال فیلم سیدنی پخش کردن. ما که از یه ماه پیش، به لطف یکی از دوستان بلیط خریده بودیم، خوشحال و خندون رفتیم که این فیلم جانسوز و جانگداز رو ببینیم. قبل از رسیدن به همسر جان گفتم الان می ریم می بینیم از سر خیابون جرج همه دارن فارسی حرف می زنن. همین هم شد، پشت چراغ عابر پیاده سر تقاطع جرج و مارکت وایساده بودیم که اولین اکیپ ایرانی رو دیدیم. توی مسیر همین جور ایرانی بود که می دیدیم و پارسی بود که می شنیدیم. وارد مارکت استریت که شدیم از ازدحام مردم فهمیدم که رسیدیم به استیت تئاتر. اکثریت ایرانی بودن، البته غیر ایرانی هم دیده می شد اما شنیدن همهمه به زبان پارسی اون هم وسط وسط شهر سیدنی حال عجیبی داشت.... دیدم یکی رفته اون ور خیابون داره از جمعیت عکس می گیره، با خودم فکر کردم حتما واسه وبلاگش داره عکس می گیره اما من عکس نگرفتم چون عکس گرفتن از مردم بدون اجازه اونها و استفاده ازش جرمه. شاید هم ایشون چهره ها رو محو کنه اما من دوست ندارم کاری کنم که ظاهرش شبیه نقض قانون باشه.
به هر حال ما باید منتظر دوستان می موندیم تا بیان چون بلیطشون دست ما بود. توی این مدت هر چی ایرانی می شناختم توی سیدنی، دیدم حتی صاحب سوپر مارکت دم خونه مون رو!!!
وقتی وارد سالن شدم دیدم بهترین جای سالن جای ماست، اما از اون جالب تر خود سالن بود، بی نهایت زیبا و مجلل. اگه دوست دارید عکسی ازش ببینید به این لینک مراجعه کنید.
در نهایت تعجب دیدم که یک صندلی خالی توی سالن نمونده از دوستانم که بلیطشون مربوط به طبقه بالا بود هم پرسیدم اونجا هم پر بود. همه بلیط ها فروخته شده بود. احساس خوبی داشتم، احساس می کردم مورد احترام واقع شدم، احساس می کردم دیده شدم و احساس کردم با یه جمعی همراه و هم سلیقه هستم، احساسی که توی ایران برام کمتر پیش می اومد.
از فیلم بگم...بیشتر از اینکه درگیر جریان زندگی سیمین و نادر بشم، درگیر زندگی راضیه و شوهرش شدم، همه امروز توی فکرشون بودم و یک لحظه قیافه مظلوم و غمزده راضیه از ذهنم نمی رفت. فایده نداشت که با خودم تکرار کنم اون فقط یه فیلم بود. چون نگاه فرهادی نگاه یک فیلم ساز سرگرم کننده نیست، نگاهش سخت واقع گرایانه ست اونقدر که توی هر سکانس از فیلم می تونی حس کنی که تو هم این لحظه رو یه وقتی توی زندگیت تجربه کردی...از دیدن فیلم لذت بردم، از دیدن این فیلم در استیت تئاتر بیشتر لذت بردم.
دیشب ایرانی های مقیم سیدنی مارکت استریت رو به لاله زاری زنده و پر هیجان تبدیل کرده بودن. دم همتون گرم.